سلام دارم فکر میکنم تو دنیایی که حتی بچه ها همه چی رو میفهمن مثل امید یا نا امیدی مثل امنیت عدم امنیت مثل عشق یا نفرت دگ کسی حوصله درک کردنشو نداره واسه همین که هممون میگیم میفهمم اما. اما خب حوصله تو ندارم اما خب به من ربطی نداره. اما خب چیکار کنم ؟ . ما واسه زندگی کردن انقدری عجله میکنیم که واسه درک کردن همدیگه عاجز میمونیم بیا از حرفای کوچیک شروع کنیم مثلن تو میفهمی دلم سیاهی موهاتو میخواد یعنی چی؟ بیا هفت سال برگردیم عقب از روزهام بگم حوصله
سلام بیا فکر کن به یک شکلی از رویا پردازی فکر کن به نبودنت دنیات چ شکلی میشه ؟ من فکر کردم بهش دنیای منطقی که دارم احساسی که فکر میکنم درست یا غلط تا چند وقت اثرش میمونه احتمالن اما بعد حتمن یکی میاد با چیزایی که از نظر من حماقت باشه احتمالن خرابشون میکنه و بعد چند وقت اصلن انگار نبودی گاهی فکر میکنم تو انگار هیچوقت نبودی دلم به درد میاد خون تو قلبم جریانش شدت میگیره اما فکر میکنم چ خوب که دارمت چون تو همراه من میری
سلام هممون انگار منطق هایی داریم که ممکن هیچکس تو دنیا نفهمتشون چون هیچکس مثل ما زندگیشون نکرده چیزایی که از احساس اومدن و جز منطق ما شدن مثلن وقتی کسی با لحنی صدامون میکنه که ناراحتمون میکنه میگیم عجب آدم بی منطق و لاادراکی که نمیفهمه چجوری باید برخورد کنه و نمیدونه این شکلی صدام نکنه مثل وقتی که کسی بهمون میگه دوستمون داره و از بودن کنارمون خوشحاله برمیگردیم به آخرین باری که کسی رو دوست داشتیم
سلام سنم که بالاتر میره احترام برام کلمه جدی تری میشه نسبت به گذشته احترام به همه چیز حتی اشتباهات احترام فکر میکنم یک حق حقی که تو به کسی میدی بابت این که خودش باشه و بتونه کنارت زندگی کنه اما گاهی ما ازش فاصله میگیریم و حق زندگی کردن و با توجه به اولویت هامون هم از خودمون و هم از دیگران میگیریم دنیا با قوانین ما اداره نمیشه و تا وقتی به درک روشنی از این نرسیم خیلی چیزا جایگاهشون رو از دست میدن و تو شرایطی مجبوریم ادامه بدیم که بی احترامی و نداشتن
درباره این سایت